A girl from tomorrow(part 7)
ات:چشمام رو پاک کردم لباس هام رو عوض کردم و صبحانه خوردم که خدمتکار اومد توی اتاق گفت
خدمتکار:بانوی من کمتر از سه ساعت دیگه مهمونی کنتس برکن شروع میشه باید آمادگی های لازم رو انجام بدیم
ات:باشه بیا شروع کنیم
ات:اول با کمک خدمتکار رفتم حموم و حموم کردم و لباس انتخواب کردیم آرایش کردم و موهام رو درست کرد و رفتم سالن اصلی قصر پایین پله ها وایساده بودم و چند دقیقه بعد تهیونگ اومد پایین واقعا مثل شاهزاده سوار بر اسب رویا هام بود سوار کالسکه شدیم و به سمت عمارت کنتس برکن حرکت کردیم رسیدیم و ورودمون رو اعلام کردن وارد سالن شدیم و رفتم روی صندکلی های پادشاه و ملکه نشستیم سیلویا هم توی این مهمونی بود همه مردم اومدن و با هامون سلام احوال پرسی کردن بعد از یک ساعت ورود تئودور رو اعلام کردن آخرین مهمون بود و مهمونی شروع شد تئودور اومد جلو و خیلی صمیمانه با تهیونگ احوالپرسی کرد و بعد با من احوالپرسی کرو جلوی من زانو زد گفت
تئودور:بانو میتونم اولین رقصتون رو داشته باشم
ات:البته
ات:شروع کردیم به رقصیدم ،رقص والس رو انجام میدادیم خیلی باشکوه بود کل سالن به من و تئودور خیره شده بودن خیلی شروع کردن به گفتن اینکه من بیشتر از تهیونگ به تئودور میام و وقتی چهره تهیونگ رو دیدم چیز های رضایت بخشی رو نمیدیدم اعصبانی بود ودلیل اعصبانیتش رو درک نمی کنم رقص تموم شد من و تئودور روبهم تعظیم کردیم و از سالن زدم بیرون نیاز داشتم که هوای تازه بخورم
شرط ها برای پارت بعد
4 لایک
6 کامنت
خدمتکار:بانوی من کمتر از سه ساعت دیگه مهمونی کنتس برکن شروع میشه باید آمادگی های لازم رو انجام بدیم
ات:باشه بیا شروع کنیم
ات:اول با کمک خدمتکار رفتم حموم و حموم کردم و لباس انتخواب کردیم آرایش کردم و موهام رو درست کرد و رفتم سالن اصلی قصر پایین پله ها وایساده بودم و چند دقیقه بعد تهیونگ اومد پایین واقعا مثل شاهزاده سوار بر اسب رویا هام بود سوار کالسکه شدیم و به سمت عمارت کنتس برکن حرکت کردیم رسیدیم و ورودمون رو اعلام کردن وارد سالن شدیم و رفتم روی صندکلی های پادشاه و ملکه نشستیم سیلویا هم توی این مهمونی بود همه مردم اومدن و با هامون سلام احوال پرسی کردن بعد از یک ساعت ورود تئودور رو اعلام کردن آخرین مهمون بود و مهمونی شروع شد تئودور اومد جلو و خیلی صمیمانه با تهیونگ احوالپرسی کرد و بعد با من احوالپرسی کرو جلوی من زانو زد گفت
تئودور:بانو میتونم اولین رقصتون رو داشته باشم
ات:البته
ات:شروع کردیم به رقصیدم ،رقص والس رو انجام میدادیم خیلی باشکوه بود کل سالن به من و تئودور خیره شده بودن خیلی شروع کردن به گفتن اینکه من بیشتر از تهیونگ به تئودور میام و وقتی چهره تهیونگ رو دیدم چیز های رضایت بخشی رو نمیدیدم اعصبانی بود ودلیل اعصبانیتش رو درک نمی کنم رقص تموم شد من و تئودور روبهم تعظیم کردیم و از سالن زدم بیرون نیاز داشتم که هوای تازه بخورم
شرط ها برای پارت بعد
4 لایک
6 کامنت
- ۶.۲k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط